سيف الدين ابوالمعالي سعيد بن مطهر باخرزي مشهور به «شيخ العالم»
وي به سال 586هـ.ق در ولايت باخرز چشم به جهان گشود. پس از سپري شدن چند سالي از عمرش به تحصيل فقه و حديث نزد مشاهير آن عصر پرداخت، سپس عازم خوارزم گرديد تا از وجود شخصيتي عرفاني بنام «شيخ نجم الدين كبري» كسب فيض نمايد. چند سال بعد به امر راهبر خويش به بخارا رفت و در آنجا به ارشاد مردم مشغول گشت. دوران زندگاني شيخ العالم مقارن با حكمراني «منكوقاآن» و «هلاكوخان» مغول بود. سرانجام روح اين عالم بزرگ در سال 659هـ.ق به سوي ملكوت پرواز نود و پيكر پاكش در فتح آباد بخارا به خاك سپرده شد. بقعهاي كه بر مزار وي بر پا است از بناهاي امير تيمور مي باشد كه به سال 788هـ.ق بنيان شده است.
ابوالمفاخر يحيي باخرزي
در متون كهن بر جاي مانده از دوران اسلامي از زمان تولد و دوران زندگاني اين دانشمند بزرگ اطلاعي بدست نمي دهد. وي نوه سيف الدين باخرزي و از علماء مشهور عصر خويش بود كه به سال 736هـ.ق در بخارا وفات يافت. از تأليفات مهم يحيي باخرزي بايد به «اوراد الاحباب» اشاره كرد.
ابوالقاسم علي بن الحسن بن ابي الطيب باخرزي
وي از مورخين، ادبا شاعران و نويسندگان بنام بود كه بعدها به وزارت دربار سلجوقيان رسيد. كتابي از او در شرح اديبان عصر خويش بنام «دمية القصر و عصره اهل العمر» و همچنين ديواني بر جاي مانده است.
عبد الواسع نظامي باخرزي
وي فرزند جمالالدين مطهر باخرزي و از انديشمندان و صاحبنظران سده نهم و اوايل قرن دهم هجري قمري به شمار مي آيد. دوران زندگاني اين عالم بزرگ مقارن با زمامداري امير عليشير نوايي بوده و نورالدين عبدالرحمن جامي نيز تمايل و علاقه بسياري به وي داشته است، تا آنجا كه جامي اثر گرانقدرش «بهارستان» را به وي سپرد تا باز خواني و تصحيح نمايد. از مهم ترين تأليفات اين دانشمند بزرگ؛ باز خواني اشعار، خاتمه مطلع السعدين، جامع البدايع سلطاني، منشاءالانشاء و مقامات جامي است. وي به سال 909 هـ.ق دار فاني را وداع گفت.
ابونصر احمد بن حسين باخرزي
وي در زمان خود اديبي نام آور بوده است. علي بن الحسن بن ابي الطيب باخرزي درباره وي آورده است: ابونصر از مفاخر باخرز است، او را شعر لطيف و ادبي نغز است. امير بيغوا حسن بن موسي در خراسان وي را به وزارت برگزيد و سرانجام در قريه «بنداشير» كشته شد.
خواجه علاءالدين علي صانعي باخرزي
وي از اشراف ولايت باخرز، داراي طبعي خشن، زباني آتشين و انديشهاي عميق بوده است. خود را از خانواده برمکیان میدانست و در آغاز سلطنت سلطان حسین بایقرا وزیر او شد، در متون آمده است: او در سرودن شعر، مهارت و چيره دستي خاصي داشت و در اعطاي درهم و دينار و كمك به محرومان مشهور بود. دوران زندگاني وي همزمان با وزارت امير عليشير نوايي در دربار تيموريان سپري شد. روزي خواجه علي باخرزي از روي عمد يا سهواً اين بيت را نزد وزير سرود:
فردا كه شود معركه ضربت شمشير معلـوم شود قــوت بازوي عليشيــر
همين بيت سبب كدورت وزير از خواجه علي گرديد تا اينكه مقام خود را از دست داد و نزديك به 6 سال محبوس شد و در حبس نيز بيشترين اوقات خود را به كسب فضايل و مطالعه كتب موجود پرداخت، از جمله قصيده مصنوع «خواجه سلمان ساوجي» را تتبع نمود. سرانجام روز عاشورای سال 891هـ.ق در چهار سوق هرات به دار کشیده شد و در قریه رزه دفن گردید. از وی اشعاری در مدح مراد و پیر خویش، جامی باقیمانده است.